اعتراف می کنم وقتی تو اس ام اس بازار ثبت نام کردم انگار برنده جایزه نوبل شدم!
اعتراف می کنم بچه که بودم فک می کردم عروسکام وقتی که من خوابیدم زنده میشن واسه همین همشونو میذاشتم رو یه پارچه سیاه بزرگ دور شونو خط میکشیدم که اگه تکون خوردن صبح بفهمم صبح که بیدار میشدم میدیدم دقیق همونجان یه ابرو مینداختم بالا میگفتم بالاخره مچتونو میگیرم
اعتراف می کنم یکی از سوالات دوران کودکی من این بود که تو جاده چرا ما هر چی از ماشین ها سبقت می گیریم اول نی شیم!
اعتراف می کنم تو بچگیام هر وقت مهمون میومد خونمون جلو همه به بابا میگفتم پول می خام اونم حتما میداد یه همچین بچه اقتصاد دانی بودم من
اعتراف می کنم تا وقتی که منتظرم اس ام اس هام تایید شه جونم به لب میرسه...عشق میکنم اس ام اس هامو تو برنامه میبینم و شما کاربران و بازدید کنندگان لذت میبرین می خونید
باید اعتراف کنم جو چیزه بدیه اوایل که اینترنت اومده بود می خواستم اسپایدر من دو رو با دایل اپ نگاه کنم بسوزه پدر جو
عاقا اعتراف می کنم امتحان انگلیسی ترم اول رو فقط بخاطر یک سوال بسیار سخت که11نمره داشت افتادم! لا مصب همه رو نوشتم سوال اخرنوشته بود:what is your name?!!!هیچی دیگه نتونستم جواب بدم
اعتراف می کنم:من کلا خوابم فقط شبا چن دیقه میام فیسبوکمو چک می کنم و اس ام اس و هم بروز می کنم دوباره میکفم تا روز بعد که خدا میداند چ وقتی برخیزم یه همچین ادم اسکولی هستم من
اعتراف می کنم بچه که بودم ارزو داشتم تو قطب شمال زندگی کنم اخه هر روز برف میومد مدرسه تعطیل میشد
اعتراف می کنم ولین باری که رفتم بانک اقاهه گفت بنویس125000منم کپ کردم پیش خودم حساب کردم دیدم80000تومن بیشتر پول همراهم نیست زنگ زدم به مامانم که و رو خدا بهم پول برسون دیگه داشتم اشکم در میامد که اقاهه به دادم رسید گفتم مبلغ به ریال بود
اعتراف می کنم بچه که بودم وقتی مسواک مزدم و اب توی دهنم قرقره می کردم فکر می کردم این صدا میکروب هاست که دارن غرق می شن و جیغ میزنن
اعتراف می کنم وقتی بچه بودم کارتون چوبین رو که میدیدم از برونکا می ترسیدم می رفتم تو حیاط مادرم میگفت چرا اینجایی؟ می گفتم منتظر بابا هستم از سرکار بیاد یکی به من نگفت خب بابا شبکه رو عوض می کردی!
اعتراف می کنم بچه که بودم می ترسیدم رو توالت فرنگی بشینم فکر می کردم هر لحظه ممکنه دوتا دست منو بکشن اون تو
اعتراف می کنم امروز تو کلاس دانشگاه یه زنگ دو نفر بودیم زنگ بعد سه نفر دانشگاه ما داریم
اعتراف می کنم بچه که بودم بعد از دیدن برنامه چاق و لاغر یدونه ظرفخالی17کیلویی روغن رو سرم میذاتم و فکر می کردم که اون پلیس اهنیه هستم تا اینکه یه روز دوسم با سنگ زد سرمو شکست چون فکر کرد کلم اهنیه!
عاقا یه عمو داریم اعتراف می کرد که چند سال پیش که واسه اولین با سالاد الویه خورده گفت عجب حلیم خوشمزه ای حیف که انقدر سرده!!!
باید اعتراف کنم کوچک که بودیم هر وقت می خواستند بزرگترا به جایی برن تا می گفتیم ما رو هم ببرید می گفتند داریم میریم امپول بزنیم!!ما هم از ترس امپول تو خونه می موندیم
باید اعتراف کنم کوچک که بودی شبها که لیوان رو اب می کردیم بخوریم مامانم می گفت وایسا کلرش بپره بعد بخور اما کلرش کجا می رفت خدا می دونه
باید اعتراف کنم اولین بار که رفتم استخر صاف پریدم تو4متری و داشتم غرق می شدم!
اعتراف می کنم تو بچگی هام یه بار بابا و مامان من دعوا کردن من هم رفتم یه عالمه حشره کش زدم به خودم که بمیرم...وصیت نامه هم نوشتم تازه توش حلالشون کردم که عذاب وجدان بگیرن!
باید اعتراف کنم که کوچک که بودم خونه بازی می کردم سنگ می انداختم تو خونه9میگفتم خوب الان9ساله شدم
اعتراف می کنم یه بار از مسیری پیاده داشتم می رفتم خونه دوستم رسیدم سر کوچشون دیدم ورود ممنوعه رفتم از یه چهار راه بالاتر دور زدم از سر کوچشون وارد شدم!
اعتراف می کنم که موقع رانندگی تو میدون داشتم می پیچیدم که یکی خیلی بد پیچید جلوم منم عصانی شدم داد زدم:بیا یهو بیا تو خیابون هنوزم نمی دونم چی ی خواستم بارش کنم که این رو گفتم:بنده خدا هنگ کرده بود
اعتراف ی کنم یه بار کولرمون سوخت یه لحظه فکر کردم به خاطر اینه که همه با هم جلوش دراز بودیم
اعتراف می کنم که بچه بودم یه کارتون نشون میداد که مورچه زیره فیله یه سوزن می زاره و فیله میره هوا منم زیر یه بنده خدایی سوزن گذاشتم که بره هوا جیغ زد ولی متاسفانه نرفت هوا!!
اعتراف می کنم 2ماه به همه گفته بود خطم سوخته خواهرم نگاه کرد دید سیم کارت رو برعکس انداختم تو گوشی
اعتراف می کنم مامان بزرگ خدا بیامرزم توی95 سالگی فوت کرد صبح روزی که مامان بزرگم فوت کرده بود همه دور جنازش نشسته بودیم وهمه داشتین گریه می کردن جمعیت هم زیاد بود من و داداشم تو بغل هم داشتیم گریه می کردیم اشک فراون بود و خلاصه جو گریه بود یکهو دختر خالم که تازه رسیده بود اومد تو حیاط وبا جدیت داد کشید مامان بزرگ زود رفتی این رو که گفت کل خونه رفت رو هوا...حالا خندمون قطع نمی شد
اعتراف میکنم که هفته پیش یه خواستگار داشتم
منم دیدمش و ازش خوشم نیومد
گفتم:میخوام واسه ارشد بخونم گفت قبول دارم
گفتم:میخوام گواهینامه بگیرم گفت قبول دارم
گفتم:خونه مستقل میخوام گفت دارم
گفتم ماشین چی؟گفت اونم دارم فقط تو رو کم دارم
دیگه مونده بودم...گفتم راستش قصد ازدواج ندارم
گفت شما بیخودکردی با احساسات جوون مردم بازی میکنی...برو باقی ترشیتو بندازززززززززز
مردم اعصاب ندارنا....
دل آدم هم مثل پسته میمونه.
یه سری از دلها درشون بازه. میفهمی تو دلش چیه. ولی یه سری از دلها هست که درش بسته اس. اینقدر بسته نگهش میدارند که بالاخره یه روز مجبور میشند بشکنند و همهچی خراب میشه.
مغز منحرف :D = علامت اختصاریمه دیگه!!!
من وقتایى که الویه میخورم
معده م هیچ پیامى مبنى بر سیرى به مغزم نمیفرسته
شایدم میفرسته ولى مغزم ازم یه چیزایى رو پنهون میکنه !
ﺑـَﻌﻀـﯽ ﺍﺯ ﺁﺩﻣﺎ ﻋﯿﻦ ﺑـﺎﺭﻭﻥ ﻣـﯽ ﻣـﻮﻧﻦ
ﺍﻭﻟﺶ ﮐـﻪ ﻣﯿﺎﻥ ﺑﻬﺖ ﻃﺮﺍﻭﺕ ﻣﯿﺪﻥ
ﺷﺎﺩﯼ ﻣﯿﺪﻥ
ﻭﻟﯽ ﺁﺧﺮﺵ …
ﺯﻧﺪﮔﯿﺘﻮ ﺑﺎ ﮔِﻞ ﻭ ﺷﻞ ﯾﮑﯿﺖ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻭ ﻣﯿﺮﻥ
ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺁﺩﻣﺎﯼ ﺑﺎﺭﻭﻥ ﺻﻔﺖ ﺑﺎﺵ
ﺗﻮ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﯽ
ﮐﻪ ﺁﺧﺮﺵ ﮔِﻞ ﺑﺸﯽ …!
باید اعتراف کنم که از فیزیک به شدت بدم میاد.
به خاطر همین رفتم از دوست و یارم همیشگیم(گوگل رو میگم دیگه) پرسیدم که
برادر من چگونه با فیزیک دوست شویم؟؟؟
خ آخه مگه مرض داری؟؟؟؟؟؟؟؟ ها
مفید ترین جست و جوش این بود که چگونه با دختری دوست شویم خخخخ
والا چی بگم...
اعتراف میکنم چند وقته سیب زمینی نخوردم !
امروز ناهار ماکارونی داشتیم بابام میگه گوشتاشو بیشتر از سیب زمینی میریختی ، الان سیب زمینی گرون شده کم تر بخورید از فردا باید کیلو کیلو پسته بخورید ولی سیب زمینی ماهی یه بار ... میگم زشت نباشه از این به بعد مهمون که اومد خونمون بهش چلوگوشت ندیم بهش سیب زمینی سرخ کرده بدیم ؟
سیب زمینی چیست ؟ موجودی است نایاب و نادر که داشتنش از داشتن پراید با دیزاین داخلی پسته های های کلاس تر است ... البته اگه بتونین بخرین ... ما که چون سیب زمینی داریم نه بهمون یارانه میدن نه سبد کالا ...
اعتراف میکنم چند وقته سیب زمینی نخوردم !
امروز ناهار ماکارونی داشتیم بابام میگه گوشتاشو بیشتر از سیب زمینی میریختی ، الان سیب زمینی گرون شده کم تر بخورید از فردا باید کیلو کیلو پسته بخورید ولی سیب زمینی ماهی یه بار ... میگم زشت نباشه از این به بعد مهمون که اومد خونمون بهش چلوگوشت ندیم بهش سیب زمینی سرخ کرده بدیم ؟
سیب زمینی چیست ؟ موجودی است نایاب و نادر که داشتنش از داشتن پراید با دیزاین داخلی پسته های های کلاس تر است ... البته اگه بتونین بخرین ... ما که چون سیب زمینی داریم نه بهمون یارانه میدن نه سبد کالا ...
اعتراف میکنم با اینکه میدونم بعضی از بچه ها می نویسند دی منظورشون ماه تولدشونه ولی بازم دوست دارم بخونمش di همین هیچی دیگه و من الله توفیق
اعتراف میکنم از وقتی که تصمیم گرفتیم مامان و بابا بشیم، همش داریم بهم تذکر میدیم ...
عزیزم اینکارو نکن بچه یاد میگیره
عزیزم اینو نگو بچه یاد میگیره
عزیزم اینجوری نخور بچه یاد میگیره
عزیزم کلا نفس نکش بچه یاد میگیره
هیچی دیگه بیچاره بچه تو اون دنیا نیومده روانی شد رفت.
پدرومادر آینده ایم آآآآآآآآآآآآیااااااااااااا؟
تاثيري كه دختر همسايه پشت شيشه، بر بازي فوتبال بچه هاي محل داشت،
قراردادهاي ميلياردي روي بازيكناي استقلال پرسپوليس نداشت :|
اعتراف می کنم تا همین دیروز فکر می کردم امین حیایی تو فیلم خوب بد زشت میگه مجباکلف،تازه فهمیدم میگفته مچ پا کلفت
ینی بر فنا رفتم!!!
اعتراف میکنم از وقتی که تصمیم گرفتیم مامان و بابا بشیم، همش داریم بهم تذکر میدیم ...
عزیزم اینکارو نکن بچه یاد میگیره
عزیزم اینو نگو بچه یاد میگیره
عزیزم اینجوری نخور بچه یاد میگیره
عزیزم کلا نفس نکش بچه یاد میگیره
هیچی دیگه بیچاره بچه تو اون دنیا نیومده روانی شد رفت.
پدرومادر آینده ایم آآآآآآآآآآآآیااااااااااااا؟