تنها ترسم از اون دنیا اینه که
مردم اینجا هم میان اونجا !
تنها ترسم از اون دنیا اینه که
مردم اینجا هم میان اونجا !
گفتم بیا …
گفت پاهایم یخ زده !
و من به پایش سوختم ،
گرم شد …
رفت به سوی دیگری!
همیشه از این می ترسم که
نکند جفت من با دیگری جفت شود
و سهم من فقط جفتک باشد !
مهم نیست بقیه درموردم چی فکرمی کنن،
مهم اینه که اونقدر مهمم که میشینن
درموردم فکر می کنن!!
ببین چقدر عمرم برایش کوتاه بود
که به من میگفت : “گلـــم”
ﺑﻪ ﺑﻌﻀﯿﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ : ﺭﻓﺘﯽ ؟
ﻓﻘﻂ اﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﺮﻭ ﻗﺎﻃﯽ ﺁﺩﻣﺎ ﻧﺸﯽ !
بعضیا هیچی نیستن به جز ۴ حرف :
ا د ع ا
این روزها اگه کسی گفت :
“من عاشقتم” …
بپرس : تا ساعت چند ؟
ینجا جایی ست که پشت
“دوستت دارم”ها هم نوشته شده:
ساخت چین!
به بعضیا باید گفت:
یه برنامه بذار دیگه نبینمت . . .
اخلاق سگی یک چیز خوب داره…
هیچ گربه صفتی وارد زندگیت نمیشه!
رفت …
تو را به خدا سپرد
و خودش را به دیگری !
تمام زندگی ام را میدم که برگردی
وهمین که برگشتی بگویم:
"دیگر نمیخواهمت گمشو"
به بعضی ها هم باید با متانت خاصی گفت:
لطفا یه دهن برامون خفه شو!!!
تمام غصه هایی را که برایت خوردم،
بالامی آورم....
طعم بیهودگی میداد!!
کجای زندگی را با تو مشترک بوده ام
که حالا تلفن خوش خیالت تو را مشترک مورد نظر من می خواند ؟
مورد نظر شاید ولی مشترک !؟ هه ، گفتم که خوش خیال است !
اینایی که به یکی دس میدن ، به یکی پا میدن ، به یکی دل
اینارو اذیت نکنین ، اینا کارت اهدا عضو دارن !
غلط املایی بیش نبودی
زیرت خط کشیدم و دو خط از روت نوشتم که دیگه تکرار نشی !
دنیای تو رنگارنگ است و دنیای من سیاه
ولی یک رنگیه من به همه ی دنیای تو می ارزد !
گذشتم ، گذشتی !
من از یک دنیا برای تو و تو از من برای …
دروغ سیزده بودی
و من باورت کردم !
ممنونم که به من فهماندی
اشتباه است به هر کسی اعتماد کردن !
ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﻧﻤﯽ ﮔﺮﺩﻡ
ﺩﻧﺒﺎﻝ ﮐﺴﯽ ﻣﯽﮔﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻧﺶ ﺩﻫﻢ
ﻭ ﺑﮕﻮﯾﻢ : ﻣﺜﻞ ﺍﻭ ﻧﺒﺎﺵ …
تا دیروز ما رو می دیدی مِن مِن می کردی
الان شاخ شدی مَن مَن می کنی !
صدایم میزد گلم و من گلی بودم در باغچه ی دلش
اما او باغبان عاشقی نبود گاهی سر می زد و دل می برد !
سال ها بعد دانستم که من تنها نبودم او باغبان گل های زیادی بود …
خوبی بعضی از روزا اینه که دیگه برنمیگردن
مثل روزای با تو بودن !
بعضیا از تک پر بودن فقط پرشو یاد گرفتن
بپر با این ، بپر با اون !
به بعضیا باید گفت :
عزیزم تو عوضی شدی ، نگو شرایط عوض شده !
دوباره آمده ای
اینبار شیرین تر از قبل دروغ می بافی
زیرکانه تر لبخند می زنی و دلبرانه تر ناز می کنی !
اما نازنین بعد از رفتنت دلم مرد
و خیلی وقت است که مغزم تصمیم می گیرد نه دلم !
پس لوند و دلبرانه که هیچ عاشقانه و صادقانه هم که بیایی من دیگر نیستم
هر دو از ته دل می گوییم
من حرف هایم را تو دروغ هایت را !