ضد حال یعنی اینکه روز سال تحویل بری حموم بد اب قطع بشه بمونی اون تو دیگه نتونی بیای بیرون

ضد حال یعنی1400 مگابایت دانلود کنی بعد نصب نشه

دخترا! اگه پسری رو پیدا کردید که وسطxboxیاps4بازی کردن با دوستاش به اس ام اس شما جواب داد باهاش ازدواج کنید تضمین می کنم خوش بخت می شید!

دوستم تعریف می کرد بعد از 1 سال فهمیده که با خواهرش یه مسواک میزنن...

یکی از بدترین ضدحالا تو عید دیدنی اینه که فراموش کنن واست شیرینی و موه بیارن لامصب به دردیه

شنیدم تو سه ساعت سه کیلو لاغر کردی؟؟!! ای ناقلا دماغتو عمل کردی؟

بیچاره بچه های ما چون نه می تونن نو کامپیوتر فایل مخفی کنن نه می تونن یواشکی اس ام اس بدن نه می تونن سر روابط و کارشون مارو بپیچونن... خلاصه از هر جهت حساب کنید پوستشون کندهس چون خودمون اخرشیم مخصوصا من

یه روز دم در مدرسه واستاده بودم میخاستم تاکسی بگیرم عاقا یه پراید اومد سرعتم کم از کنار میومد فک کردم تاکسیه دست بلند کردم دیدم سرعتو کم کرد وایستاد رفتم سوار شم دیدم راننده پیاده شد رفت دم مدرسه نگو پدر یکی از بچه ها بوده هیچی دیگه دماغم سوخت جز غاله شد

یه روز دم در مدرسه واستاده بودم میخاستم تاکسی بگیرم عاقا یه پراید اومد سرعتم کم از کنار میومد فک کردم تاکسیه دست بلند کردم دیدم سرعتو کم کرد وایستاد رفتم سوار شم دیدم راننده پیاده شد رفت دم مدرسه نگو پدر یکی از بچه ها بوده هیچی دیگه دماغم سوخت جز غاله شد

ضدحال یعنی3روز با لبخند وارد اس ام اس بازار بشی ولی هر بار ببینی اس ام اس نیست و حالت دم عیدی گرفته شه

میدونی ضدحال چیه این که بعد از سی سال بازنشسته بشی ولی قبل از گرفتن سنوات سکته بزنی و دار فانی رو داع بگی...

از پس پنجره تو را می بینم موقع خواب فقط خواب تو را می بینم پشت هرلحظه تنهایی بی پایانم با نفس پاک تو جان می گیرم گرچه رویاست برای دل تنگم ولی زیباست عاقبت پشت در قلب تو من می میرم

بنام آنکس که جدایی را آفرید تا قدر باهم بودن را بدانیم

هميشه دردها فراموش مي شوند، ولي همدردها هرگز... من بودن آنهايي را مي خواهم كه حتي يادشان زندگي ام را زيباتر مي كند.

چشمام ابر بهاري و بارون ميگيره آروم
كام نميده سيگارم و نم گرفته زير بارون
نگاهم قفله به قاب عكس روي ديوار
و باز . . . سيگار پشت سيگار

و عشق ... صدای فاصله هاست فاصله هایی ک غرق ابهامند نه فاصله هایی که مثل نقره تمیزند و با صدای شندین هیچ کدر میشود...

و هرچند بیداری ام
هیچ تعبیر خاصی ندارد
رقم می‌زنی خواب‌های قشنگی برایم.

می گویند هر سن و سالی که داشته باشی

اگر کسی نباشد ،

که با یادش چشمانت ،

از شادی یا غم پر اشک شود ،

هرگز زندگی نکرده ای...

همیشه هر چیزی را که دوست داریم به دست نمی اوریم

پس بیاییم انچه را که به دست می اوریم دوست بداریم

گاه به یک سنجاقک به نو دل می بندد

و تو هر روز سحر می نشینی لب حوض

تا بیاید از راه

از خم پیچک نیلوفرها

روی موهای سرت بنشیند

یا که از قطره اب کف دستت بخورد

گاه یک سنجاقک همه معنی یک زندگی است...

خوش ان شب ها که در خلوت گه

درون سینه ام ارام بودی

من از سحر گاه تو فارغ

تو فارغ از غم ایام بودی

ادمه دیگه

دلش مخواد برای یکی تک باه

دلش مخواد یکی فقط نوشته های اون رو بخونه

دلش می خواد یکی فقط به اون اس ام اس بده

دلش می خواد یکی فقط نگران حال اون بشه

دلش می خواد

اون یکی

تو

باشی...

در صدا کردن نام تو

یک کجایی پنهان است

یک کاش می بودی

یک کاش باشی!

حال که من دوستت دارم

دمو کراسی را فراموش کن

بودنت باید فقط مال من باشد...

دلم تنگ مث ابرای تیره...ت. یه حسی مثه زندون اسیره...

باد:

        ورقه های دفتر شعرم را با خودم برد...

                                                            فردا تمام

شهر،عاشقت می شوند!

بدترین شکل دلتنگی برای کسی ان است که در کنارش باشی و بدانی هرگز به او نخواهی رسید...

من سراپا همه زخمم،تو سراپا همه انگشت نوازش باش...

کاش می توانستم حرفهایم را بجای هضم کردن به تو می گفتم...

با دو چشمانت قشنگت هر شب سخنی خواهم گفت سخن از این دل تنها و غریب که پر از خاطره هاست و به اندازه پیراهن پر وصله ان طفل گدا غم دارد با خیالت هر شب میروم تا دهن تنگ افق و جدا خواهم کرد تن خورشید خدا را از خاک و صدا خواهم کرد مهربانیهایت را

خاطره تنها مدرکیست که فراموشی را محکوم میکند همیشه در خاطرم هستی...

دلم از نبودنت پر است انقدر که اضافه اش از چشمانم میچکد

در یک اشنایی دوستانه ما با هم دست دادیم تو فقط دست دادی...و من...همه چیز از دست دادم

می خوابم تا فراموش کنم رفته ای ولی صبح تنهایی بیدارم می کند...

نبودنت را با ساعت شنی اندازه گرفته ام یک صحرا گذاشته است

خوش حالم که ساعت ها را جلو کشیده اند حالا یک ساعت کمتر از همیشه نیستی!

نیمه شب صورت خودرا به خدا خواهم کرد/از خدا خواهش دیدارتورا خواهم کرد

تا که جان دارم و از سینه نفس می اید/به تو و مهرتو ای دوست وفا خواهم کرد

اگه دو نفر عاشق هم باشن حتی خودشون هم بخوان نمی تونن جدا بشن

به احترام رفتنت کلاهی که بر سرم گذاشته ای را بر میدارم...

نیم نگاهت را به تمام دنیا نخواهم فروخت بی ان که ذره ای به یادم باشی